نمیدونم چی بگم اصلا شکه شدم بعد چند روز که به وبم سر نزدم گفتم حتما پرنیانم بهم پیام داده اما ..........
ای خدا کاش اصلا باهاش اشنا نشده بودم
تصویر | |
شرح: | آذربایجان : ریشه ی این نام
آتورپاتگان است و نام سرداری بود که اسکندر مقدونی را در ماد خُرد شکست
داد و مردم به افتخار او سرزمین خویش را این گونه نامیدند .آتور یعنی آتش و
پات یعنی نگهبان و آذربایجان عربی شده ( معرَّب ) آتورپاتگان است یعنی
سرزمین آتورپات یا سرزمین نگهبان آتش .این نام در میان عرب به آذربیجان
معروف است . در گذشته ( مانند دوره قاجار )آذربایجان بخشی از ایران بزرگ
بود .برخلاف پندار همگان در آذربایجان فقط عزیزان ترک زبان نیستند که زندگی
می کنند . در این جمهوری و نیز در آذربایجان ایران کردها و تالشی ها نیز
علاتوه بر اکثریت ترک هستند .جمعیت تالشی های جمهوری آذربایجان بدرستی
معلوم نیست . در پاره ای منابع غیر رسمی یک میلیون (؟)تخمین زده می شود.
زرتشت پیامبر ایرانی به گمان بسیار از تالشیان بود. نظر یکی از خوانندگان به نام کریم با نظر من فرق دارد. کلمه آذر در آذربایجان به صورت آس + ار است.آس نام قبایل بزرگ و قدرتمندی است که اکثر انها از ترکها بودند و در زمان امپراطوری هان یا هون(چین) در بخشهایی از اسیای مرکزی زندگی میکردند که به شمالغرب ایران کوچ کردند.به گفته ی برخی نام اسیا نیز از نام این قوم گرفته شده است.پسوند ار نیز در ترکی به معنیه مرد/انسان است،پس آذر به معنیه مردی از قبیله ی آس است.مثلا فامیلهای ترکی مثل آجرلو،آغاجری نیز این پسوند را دارند.پس آذربایجان به معنی سرزمین مردمان نیرومند آس است. این هم نظر خواننده دیگر : مهدی شنبه 22 اسفند 1388 07:43 بعد از ظهر البته این نوشته خلاصه شده مقاله ای چند صفحه ای به نام (آزربایجان ترکی و آذربایجان فارسی) درباره این موضوع است که اقدام به ارائه مستنداد محکم برای اصبات این مقاله کرده است. و اما آزربایجان: قبلا نیز مقالات مختلفی درباره ریشه این اسم نوشته شده که اشاره به فارسی بودن ریشه آذربایجان و به معنی حامل مشعل آتش بودن آن دارد. ولی چون بیشتر این مقالات در زمان پهلوی نوشته شده و با توجه به دشمنی آشکار این خاندان با زبان ترک زیاد قابل استناد نیست. و اما جدیدا مقاله ای در اینباره که اشاره به این دارد که اسم (آزربایجان) کاملا ترکی است نوشته شده که اینجا خلاصه این مقاله رو براتون آوردم. آزربایجان از سه کلمه ترکی تشکیل شده که در زیر به تفکیک آن ها می پردازیم. آزر/بای/جان Azar/bay/can الف:آزر Azar : در ترکی باستان پسوند (ار) به آخر اسم می چسبیده و شخصی را منتصب به آن میکرد هما پسوندی که در ترکی مدرن معادل پسوند (لی) یا (لو) می باشد. آز هم نام قومی که در شمال غربی ایران و شرق ترکیه سکونت داشتند و بر آنجا حکمرانی میکردند می باشد. که کلمه از+ار می شود (آزار) یا همان (آزرAzar) امروزی. ب:بای BAy : کلمه "بایBay " در زبان تورکی به معنی غنی، صاحب، سرور، محتشم، ثروتمند، مقتدر، توانا و .... است. ج:جان Can : پسوند ساز تورکی "-غان-?AN " "-قان-QAN "، "-گان-GAN "، "-که ن-K?N " نشان دهنده جا، مکان و محلهای جغرافیائی است. مثلا در مورد چالاقان (نام جزیره ای در دریاچه اورمیه) به معنی محل زندگی طائفه چالا میباشد. چند نمونه دیگر استفاده از این پسوند: ورزقان ، گوگان ، گرگان ، طالقان ، زنگان (زنجان امروزی) ، سیرجان ، کمیجان و... که این پسوند بعد از ورود اعراب به (ج C) تبدیل شده. پس اسم (آزربایجان Azarbaycan) به معنی (محل زندگی قوم توانای آزری) می باشد. آرژانتین : سرزمین نقره. در عربی أرجنتینا نامیده می شود.(اسپانیایی) آفریقای جنوبی : " اَفریکا "یعنی بدون سرما(آفتابی). در فارسی افریکا را به صورت مُعَرَّب(عربی شده ) آن یعنی آفریقا بر زبان می آوریم . southبه معنی جنوبی است . آفریقای مرکزی : خود کلمه ی افریقا یعنی بدون سرما و عربی شده ی افریکا است . (آفتابی) آلبانی: سرزمین کوه نشینان آلمان : سرزمین همه مردمان ژرمن(فرانسوی) آنتیگوا و باربودا : ? آندورا :? آنگولا : از واژه نگولا که لقب فرمانروایان محلی بوده برگرفته شده . اتریش : شاهنشاهی شرق (ژرمنی) اتیوپی : سرزمین چهره سوختگان.نام کهن آن حبشه است. (یونانی) اردن هاشمی : هاشمی نام خاندان پادشاهی آن است که خود را از نسل بنی هاشم می دانند و یا به قول ما ایرانیان می گویند ما از سادات هستیم. ارمنستان : سرزمین فرزندان ارمن،می گویند نام نبیره ی نوح"ع"است اما بنده چنین فکر نمی کنم . شاید ارمن به معنی انسان نجیب باشد و ارمنستان سرزمین ارمنیان یا مردمان نجیب (؟)(فارسی/ دری) اریتره : نام قدیم آن حبشه بود.تا چندی پیش اریتره بخشی از اتیوپی بود. ازبکستان : سرزمین خودسالارها اسپانیا : سرزمین خرگوش کوهی (فنیقی) استرالیا : سرزمین جنوبی (از لاتین) استونی : راه شرقی (ژرمنی) اسرائیل : به معنی «آن که با ایل: (خدا) کشتی گرفت»، «آنکه بر ایل: (خدا) پیروز شد» و از این رو «آنکه همراه ایل: (خدا) حکم روایی کرد» لقب یعقوب پسر اسحاق پسر ابراهیم بود.در داستان نامگذاری وی درعهد عتیق در بخش پیدایش ۳۲:۲۸ چنین آمده است: «و یعقوب تنها ماند و مردی با وی تا طلوع فجر کشتی میگرفت. و چون او دید که بر وی غلبه نمییابد، کف ران یعقوب را لمس کرد، وکف ران یعقوب در کشتی گرفتن با او فشرده شد. پس گفت: «مرا رها کن زیرا که فجرمی شکافد.» گفت: «تا مرا برکت ندهی تو را رهانکنم.» به وی گفت: «نام تو چیست؟» گفت: «یعقوب.» گفت: «از این پس نام تو یعقوب خوانده نشود بلکه اسرائیل، زیرا که با خدا(الوهیم) و باانسان نبرد کردی و پیروزی یافتی.» ویعقوب از او پرسید. گفت: «مرا از نام خود آگاه ساز.» گفت: «چرا نام مرا میپرسی؟» و او رادر آنجا برکت داد. و یعقوب آن مکان را «فنیئیل» نامید و گفت: «زیرا خدا(الوهیم) را روبه رو دیدم وجانم رستگار شد.»(عبری) اسکاتلند :سرزمین اسکات ها{در لاتین قوم گائل را گویند}(لاتین) اسلوواکی : اسلوونی : افغانستان :سرزمین فریاد . فغان یا افغان ناله ای است که از ته دل برآید . مغولان در این سرزمین بیدادها کردند و جنایاتی مرتکب شدند که دل هر انسانی را به درد می آورد . این سرزمین از آنجا که به مغولها نزدیک تر از دیگر جاهای ایران زمین بود طبیعی است که بیشتر از جاهای دیگر آسیب دید و از آنجا که ایرانیان می دیدند و می شنیدند که این ایرانیان از ته دل ناله و فغان سر می دهند و در اندوه ارز دست دادن عزیزانشان سوکوارند آنجا را افغانستان یعنی سرزمین فریاد نامیدند. اکوادور :خط استوا . (اِستِوا نه اُستُوا) (اسپانیایی) الجزایر :جزیره ها (یک نام عربی است .) السالوادور :رهایی بخش مقدس(اسپانیایی) امارات متحده عربی :شیخ نشین های متحد عربی(عربی است .) اندونزی/ایندونسیا :یعنی مجمع الجزایر هند(فرانسوی است.) انگلیس :سرزمین قوم آنگل/ اما بریتانیا یعنی سرزمین افراد خالکوبی شده(ژرمنی است .) اوروگوئه : یعنی شرقی اوکراین :یعنی منطقه مرزی (اسلاوی است .) اوگاندا : ایالات متحده امریکا :از نام آمریکو وسپوس دریانورد ایتالیایی گرفته شده است.زیرا آمریکو وسپوس بود که پیش از کریستف کلمب در کتاب خود به وجود این قاره با قاطعیت اشاره کرده بود .پس آمریکا به نام او و کلمبیا به نام کلمب نامیده شد. ایتالیا : شاید به معنی ایزد گوساله باشد. مطمئن نیستم.(یونانی) ایران : سرزمین نجیبان (آریاییان) واژهٔ ایران در فارسی باستان «آئیریانا» (airya) و در فارسی میانه به شکل «اِران» (erān) بوده، و به معنای «سرزمین مردمان اصیل و نجیب » است. کردها هنوز ایران با همان نام کهن «اِران» تلفظ می کنند. واژهٔ «آریا» در زبانهای اوستایی، فارسی باستان و سنسکریت به ترتیب به شکلهای «اَیریه» (airya)، «اَریه» (āriya)، «آریه» (arya) به کار رفتهاست. همچنین در زبان سانسکریت «اریه» (ariya) به معنی سَروَر و مهتر و «آریاکه» (aryaka) به معنی مَردِ شایستهٔ بزرگداشت است و آریایی به زبان اوستایی «ائیریان» (airyana) و به زبان پهلوی و فارسی دری «ایر» خوانده میشود و ایرج به زبان آریایی "airya" است. ایر در واژه به معنی «نجیب» و جمع آن «ایران» به معنی «نجیبان» است. نام ایران در لغت به معنی «سرزمین نجیبان» است و مدتها پیش از اسلام نیز نام بومی آن نیز ایران، اران، یا ایرانشهر بود. از ۶۰۰ سال پیش از میلاد تا ۱۳۱۴ (۱۹۳۵) در میان اروپاییان با نام «پرشیا» که همان «پارس » در دوره ی هخامنشی است شناخته میشد که در سال ۱۳۱۴ در شرف تأسیس لیگ ملل با درخواست رسمی رضاشاه پهلوی همان نام بومی کشور (ایران) در عرصهٔ جهانی به کار رفت . نام «پرشیا» همچنان برابر نام ایران است و در زبانهای اروپایی به دلیل سابقه تاریخی - فرهنگیاش کاربرد دارد، اما در اخبار سیاسی ومکاتبات میان کشورها بیشتر نام ایران به کار برده میشود. ایرلند : سرزمین قوم ایر (شاید هم معنی با آریا) (انگلیسی) ایسلند : سرزمین یخ (ایسلندی) باربادوس : باهاما : دریای کم عمق یا ریش دارها (اسپانیایی) بحرین : دو دریا (عربی است. ) برزیل : چوب قرمز برونئی : بریتانیا : سرزمین خالکوبی شدگان(لاتین) بلژیک : سرزمین قوم بلژ (از اقوام سلتی)، واژه بلژ احتمالاً معنی زهدان و کیسه می داده. بلغارستان : گرفته شده از نام قوم بُلگار/پسوند ــستان را ما در این نام به کار می بریم و اصل این نام بلگاریا است. بلیز : یا از نام دزدی دریایی به نام والاس یا از واژه ای بومی به معنای آب گل آلود بنگلادش : ملت بنگال (بنگلادشی) بنین : بوتان : تبتی تبار بوتسوانا : سرزمین قوم تسوانا بورکینافاسو : سرزمین مردم درستکار بوروندی : بوسنی و هرزگوین : بولیوی : از نام« سیمون بولیوار» مبارز رهایی بخش آمریکای لاتین پاپوا گینه نو : پاراگوئه : این سوی رودخانه پاکستان : سرزمین پاکان نامی که علامه اقبال لاهوری بر سرزمین تازه استقلال یافته مسلمانان جداشده از هند نهاد . علاوه بر سرزمین پاکان حرف پ اول نام پنجابی ، حرف الف اول نام افغانی ، حرف کاف اول نام کشمیری و حرف سین اول نام سندی است . ( فارسی) پالائو : پاناما :جای پر از ماهی(زبان کوئِوا ) پرتغال : بندر قوم گال/نوشتن آن به صورت پرتقال نادرست است . (از اقوام سلتی) (لاتین) پرو : پورتوریکو : بندر ثروتمند (اسپانیایی) تاجیکستان : سرزمین تاجیک ها / |
*پرسشی درباره جهنم*
جواب یک دانشجوی دانشگاه واشنگتن به یک سؤال امتحان شیمی آنچنان جامع و کامل بوده که توسط استاد در شبکه جهانی اینترنت پخش شده و دست به دست می گرده. خوندنش سرگرم کننده است.
پرسش: آیا جهنم اگزوترم (دفعکننده گرما) است یا اندوترم (جذبکننده گرما)؟
اکثر دانشجویان برای ارائه پاسخ خود به قانون بویل- ماریوت متوسل شده بودند که میگوید: حجم مقدار معینی از هر گاز در دمای ثابت، به طور معکوس با فشاری که بر آن گاز وارد میشود متناسب است. یا به عبارت سادهتر در یک سیستم بسته، حجم و فشار گازها با هم رابطه مستقیم دارند.
اما یکی از آنها چنین نوشت:
اول باید بفهمیم که حجم جهنم چگونه در اثر گذشت زمان تغییر میکند. برای این کار احتیاج به تعداد ارواحی داریم که به جهنم فرستاده میشوند. گمان کنم همه قبول داشته باشیم که یک روح وقتی وارد جهنم شد، آن را دوباره ترک نمیکند، پس روشن است که تعداد ارواحی که جهنم را ترک میکنند برابر است با صفر. برای مشخص کردن تعداد ارواحی که به جهنم فرستاده میشوند، نگاهی به انواع و اقسام ادیان رایج در جهان میکنیم. بعضی از این ادیان میگویند اگر کسی از پیروان آنها نباشد، به جهنم میرود. از آن جایی که بیشتر از یک مذهب چنین عقیدهای را ترویج میکند و هیچکس به بیشتر از یک مذهب باور ندارد، میتوان استنباط کرد که همه ارواح به جهنم فرستاده میشوند. با در نظر گرفتن آمار تولد نوزادان و مرگ و میر مردم در جهان متوجه میشویم که تعداد ارواح در جهنم مرتب بیشتر میشود. حالا میتوانیم تغییر حجم در جهنم را بررسی کنیم: طبق قانون بویل - ماریوت باید تحت فشار و دمای ثابت با ورود هر روح به جهنم حجم آن افزایش بیابد. اینجا دو موقعیت ممکن وجود دارد:
حالت اول: اگر جهنم آهستهتر از ورود ارواح به آن منبسط شود، دما و فشار به تدریج بالا خواهند رفت تا جهنم منفجر شود.
حالت دوم: اگر جهنم سریعتر از ورود ارواح به آن منبسط شود، دما و فشار به تدریج پایین خواهند آمد تا جهنم یخ بزند.
اما راهحل نهایی را میتوان در گفته همکلاسی من ترزا یافت که میگوید: «مگه جهنم یخ بزنه که با تو ازدواج کنم!» از آن جایی که تا امروز این افتخار نصیب من نشده است (و احتمالاً هرگز نخواهد شد)، نظریه شماره ۲ اشتباه است: جهنم هرگز یخ نخواهد زد و اگزوترم است
میگویند اسکندر قبل از حمله به ایران درمانده و مستأصل بود
ازخود میپرسید که چگونه باید بر مردمی که از مردم من بیشتر
میفهمند حکومت کنم؟
یکی از مشاوران میگوید:کتابهایشان را بسوزان. بزرگان و
خردمندانشان را بکش و دستور
بده به زنان و کودکانشان تجاوز کنند!
اما ظاهراً یکی دیگر از مشاوران
(به قول برخی، ارسطو) پاسخ میدهد:
نیازی به چنین کاری نیست. از میان مردم آن
سرزمین، آنها را که نمیفهمند و کم سوادند،
به کارهای بزرگ بگمار. آنها که میفهمند و باسوادند،
به کارهای کوچک و پست بگمار!
بی سوادها و نفهم ها همیشه شکرگزار تو خواهند بود
و هیچگاه توانایی طغیان نخواهند
داشت. فهمیده ها و با سوادها هم یا به سرزمینهای
دیگر کوچ میکنند یا خسته و
سرخورده، عمر خود را تا لحظه مرگ،
در گوشه ای از آن سرزمین در انزوا سپری خواهند کرد...